ماه هشتم: هفته بیست و نهم تا سی ودوم
ماه هشتم مصادف بود با ماه رمضون خدایا به حق این ماه عزیز، خودت مراقب فرشته هام باش. همچنان استراحت مطلق بودم و شکمم خیلی سنگین شده بود و اصلأ شبا خوابم نمیبرد. خارش شدید بدنم و هزار و یک مشکل دیگه...
ولی هر روزم که میگذشت همون روزو معجزه میدونستم.
هفته سی و دوم هم تموم شد و طبق دو هفته یک بار رفتم دکتر و برام سونو نوشت که آقا رادین هم سرش اومده بود پایین و الان فقط رهاخانم سرش بالاست.
وزنتون رو هم، روی یک کلیو و ششصد گرم تخمین زد و شما فینگیلیا کمی وزنتون خوب شده بود خداروشکر.
راستی بابایی تون هم داره میاد، که خیالتون راحت شه و حالا حالاها بمونین دیرتر بیاین، ایشالا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی